-
من 85 و قبلترش رو، تو 85 تموم می کنم!
دوشنبه 21 اسفندماه سال 1385 00:27
سلام ماهی قرمزمون رو انداختیم تو تنگ، الهه هم که سبزه کاشته، بقیه هفت سین مون هم تو راهه. خونه مون رو هم که تکوندیم. داریم آماده می شیم برای 86. - مادر بزرگ. - جشن ِ تولد ِ مرگ. - آخرین پنجشنبه ی سال. - بازی نگاه ... و ... { فرار نمی کنم، از خودم فرار نمی کنم. از وبلاگ ام هم (که یه تیکه از من بی نقاب (یا شاید کم نقاب)...
-
باورم نیست نگاه تو و این خاموشی
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1385 23:12
هر عشقی می میرد خاموشی می گیرد عشق تو نمی میرد باور کن بعد از تو دیگری در قلبم جایت را نمی گیرد
-
میم مثل مادر
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 19:27
کاشکی رو طاقچه ی دلت آینه و شمعدون می شدم تو دشت ابری چشات یه قطره بارون می شدم کاشکی می شد یه دشت گل برات لالایی بخونم یه آسمون نرگس و یاس تو باغ دستات بنشونم لالایی؛ لالایی لالالا بخواب که می خوام تو چشات ستاره ها مو بشمارم پیشم بمون که تا ابد دنیا رو با تو دوست دارم دنیا اگه خوب اگه بد٬ با تو برام دیدنیه باغ گلای...
-
آقای کیمیایی
یکشنبه 3 دیماه سال 1385 16:47
قسمت هایی از فیلم آقای کیمیایی (فیلمی از امیر قادری ) : من که جایی ندارم برم، من یه ستون دارم می رم پشتش قایم می شم. ولی سی تا آینه دور من چیده شده، که من اصلا؛ چیزی برای مخفی کردن ندارم. من خیلی گنده باشم، یه تیکه ابرم. ... فایل آنونس فیلم را از اینجا دانلود کنید. منبع : www.cinemaema.com
-
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی ست ...
یکشنبه 26 آذرماه سال 1385 21:04
سلام تولد وبلاگ ام مبارک باشه :) 2-3 هفته پیش امین اومد و یه تیکه کد به قالب وبلاگ من اضافه کرد، که تبلیغات بلاگ اسکای رو حذف می کنه. (: نیش) تو فکر راه انداختن یک وبلاگ واقعی ام. یه جایی که هر روز توش بنویسم. از وقتی با صمدخان صحبت کردم به این فکر افتادم و با خوندن مطلب آقای ابطحی در مورد چهارساله شدن وبلاگش تصمیمم...
-
میم مثل ...
یکشنبه 21 آبانماه سال 1385 01:29
-
همایون شجریان
یکشنبه 30 مهرماه سال 1385 17:27
سلام هیچکدام از کارهای همایون متوسط یا ضعیف نبوده، آثارش همیشه در یک سطح بوده و در همان سطح خواهد ماند ... همایون شجریان، همیشه در اوج است. با نسیم وصل شروع شد، نسیم وصل به افسردگان چه خواهد کرد این مصرع یک استثنا دارد ... "نسیم وصل" همایون شجریان. در سالروز تولد 28 سالگی. و ناگزیر از ادامه یافتن بود، زیرا چو بنمودی و...
-
دو در سه
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1385 01:51
سلام جمعه شب نشستم و یه پست جدید نوشتم. یه پست با سه تا اپیزود. طولانی شد، و می تونستم هر اپیزود رو جدا منتشر کنم، اما دلم نیومد تیکه پاره اش کنم. خوب! بفرمایید؛ دکمه ی فوروارد – خورجین گمشده – Majestic دکمه ی فوروارد افطاری های ماه رمضان برای ما (دوستان دوره دبیرستان) یه لطف دیگه ای داره. همه، هر جور شده سعی می کنن...
-
از کجا باید شروع کرد ...
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1385 00:46
سلام چه عجب بعد یه ماه تصمیم گرفتم پست جدید بدم. :)) هفته قبل یکی از بچه های دوران دبیرستان رو که 1.5 سال بود ندیده بودم، دیدیم اومد گفت وبلاگت خیلی قشنگه و وبلاگ خواهرت قشنگ تره ... من از کل آشناها به کمتر از 10 نفر گفته بودم که وبلاگ دارم و آدرسش اینه و تاکید کرده بودم که آقا جان اجازه این که به کسی بگید، ندارید....
-
پستی برای دو نفر
جمعه 24 شهریورماه سال 1385 03:26
سلام هشت سال پیش، روز 23 شهریور، خدا از آسمون یه ستاره برای من فرستاد. اون روز با شکوه ترین روز عمر من بود. الهه، تولدت مبارک. علاوه بر اجرای فوق العاده ی این کار شعرش محشره ِ، حکایت من و توست ... حتی اسمش هم دقیقا وصف حاله من و تو ست. (ترجمه اش رو بلدم و دو - سه نمونه هم این ور اون ور دیدم ترجمه کردن (البته فوق...
-
بی تو من اسیر دست آرزوهای محالم
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1385 03:19
سلام * به علی آقا ی عزیز که من و با سیاوش قمیشی آشنا کرد. ( یاد من نبودی اما من به یاد تو شکستم غیر تو که دوری از من دل به هیچ کسی نبستم ) به شدت دلم هوای سیاوش قمیشی کرده. سال قبل همین موقع ها بود که آلبوم "روزهای بی خاطره" اومد و الان دوباره دلم آلبوم جدیدی از سیاوش قمیشی می خواد. دارم فکر می کنم چند بیت از شعر هاشو...
-
الهه
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1385 02:06
سلام خیلی خوشحالم، دارم بال در میارم. وبلاگ الهه دیروز وبلاگ روز پارسی بلاگ بود و تو لیست وبلاگ های برگزیده قرار گرفت. این موفقیت رو از همین جا بهش تبریک می گم و امیدوارم روز به روز پیشرفت کنه.
-
خداحافظ
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1385 22:15
سلام " اهدای زندگی ها " رو بخونید، خیلی کار قشنگیه. (من خودم خیلی شنیده بودم ، اما تا حالا نرفته بودم سراغش. به هر حال ...) از کوله پشتی نه بدم میاد نه خوشم می یاد. تو 2 سال قبل شاید یکی-دو بار بیشتر ندیدمش. امسال هم وقتش جوریه که بعضی قسمت هاشو دیدم. آقای فرزاد حسنی رو هم در مجموع نه دوست دارم، نه ازش بدم میاد. (مثبت...
-
... نیستان را به آتش می کشانم
سهشنبه 17 مردادماه سال 1385 01:08
سلام روز پدر مبارک. چه کسی خواهد دید مردن ام را بی تو دلم گرفته. کاش اینجا بودی، با هم حرف می زدیم، درد دل می کردیم. نه! نه! اصلا نمی خواد. کاش فقط بودی، همین! مامان من چی می خوام ؟ من چی می خوام ؟ اه، از حرف تکراری زدن بدم می یاد. من چرا نمی تونم اون چیزی که تو دلم هست رو بنویسم. شدم عین آدمی که هی اوغ می زنه ولی...
-
ماهُ دادن به شب های تار
سهشنبه 3 مردادماه سال 1385 00:11
سلام این مسافرت هم تموم شد. چهارمین مسافرت مشهد دست جمعی مون هم برگزار شد. (بعد از کنکور هر سال تابستون با دوستان دوره ی دبیرستان جمع می شیم می ریم مشهد.) خدا رو شکر که تیر ماه به خوبی و خوشی تموم شد و تا یکی دو روز دیگه تابستون رسما برای من شروع می شه. می خوام کلی کتاب بخونم، فیلم ببینم، کوه برم. محمد حسین ما دوستیه...
-
... از همه رو سیاه ترم
سهشنبه 27 تیرماه سال 1385 01:32
امام رضا تو دل یه مزرعه یه کلاغ رو سیاه هوایی شده بره پابوس امام رضا اما هی فکر می کنه اونجا جای کفتراس آخه من کجا برم یه کلاغ که رو سیاس من که توی سیاهیا از همه رو سیاه ترم میون اون کبوترا با چه رویی بپرم تو همین فکرا بودش کلاغ عاشقمون یه دلش می گفت برو یه دلش می گفت بمون که یهو صدایی گفت: تو نترس و راهی شو به سیاهی...
-
مسافرت خوش
یکشنبه 25 تیرماه سال 1385 01:17
تولد حضرت فاطمه رو تبریک می گم. روز مادر مبارک. این روز رو اول به مامان ام بعد هم به تمام مامان های دنیا تبریک می گم. اگه عمری باشه در مورد روز مادر هم خواهم نوشت. سلام حال شما؟ تعطیلات خوش می گذره؟ دوشنبه 11:30 شب شروع کردن رایت کردن 4-5 تا فیلم برای دایی جان. چون با سرعت پایین رایت کردم، کلی طول کشید. بالاخره بعد از...
-
شکست امپراطور
دوشنبه 19 تیرماه سال 1385 01:06
ساختن چقدر سخته و خراب کردن چقدر آسونه ... و این گونه بود تراژدی خداحافظی زیدان با فوتبال :(( تو به دلریختگان چشم نداری بی دل آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست یادم هست یادت نیست
-
من از تویی که بد کردی با من ...
دوشنبه 12 تیرماه سال 1385 23:11
سلام امروز رفتم با محمدرضا ناهار بخوریم. کلی وقت کشتیم، کلی حرف زدیم. بعد ساعت دو و نیم راه افتادیم بریم علی آقا. من تو سالن منصور خان بزرگ (بر وزن فیل بزرگ سر مربی پرتغال) رو دیدم. با هم گپ کوتاهی زدیم. بعد من ازشون پرسیدم که آیا اسم وبلاگشون رو از روی شعر " آزاد " شهیار قنبری گذاشتن؟ گفتن که بله و خوندن که موی عروسک...
-
بازنده
دوشنبه 12 تیرماه سال 1385 03:28
این خیلی بده. آدم هم بازی رو ببازه و هم اخلاق رو ببازه. من بازی رو باخته بودم و امروز اخلاق رو هم باختم. نمی دونم اخلاق رو به خاطر این که شهامت نداشتم باختم؟ یا اخلاق رو به خاطر اخلاق باختم؟ واقعا نمی دونم اون لحظه چه اتفاقی افتاد؟ چی شد که اون لحظه اون تصمیم رو گرفتم. من از قبل برنامه رو ریخته بودم و می دونستم که...
-
مُردادِ داغ ِ دستِ تو
یکشنبه 11 تیرماه سال 1385 01:56
سلام هر وقت که بارون میباره بلا استثنا یاد ترانه ی "پرسه" از کارهای ماندگار سیاوش قمیشی تو آلبوم "بی سرزمین تر از باد" می افتم و اونو زمزمه می کنم. ترانه ی زیبای یغما گلرویی، آهنگ سازی فوق العاده و صدای ناز حضرت قمیشی و تنظیم بی نظیر اروین عزیز این کار رو واقعا تک کرده. یه شب پاییزی، کنار دریای طوفانی خزر، تو آبان...
-
نگرانم ...
یکشنبه 4 تیرماه سال 1385 22:44
وای به روزی که آبروی آدم به خطر بیوفته ... ان شا الله که خیره.
-
دنیا دوستت دارم
شنبه 27 خردادماه سال 1385 23:33
(اشتباه نکنید ها! اونی که بالا نوشتم یعنی "یه دنیا دوستت دارم.") سلام نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید نشان داغ دل ماست لالهای که شکفت به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید - یه خبر دست اول دارم، بمونه آخر می گم :)) - تو وبلاگ شمیم (که البته چکش برگشت خورده، اونم توسط غنا، تازه ۲بار...
-
پستی برای خدا
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1385 01:32
خدایا! خدایا! ... خدااااااااااااااااااااا چرا ؟ (فیلم زیر مربوط به یک خانواده ی فلسطینی ست.) http://www.baztab.com/tmp/upload/media/42.wmv ...
-
Fast Food
شنبه 20 خردادماه سال 1385 20:59
واااااااااااااااای؛ عجب روز بی خودی بود امروز. سلام 3 رفتم تو رختخواب، تا 5:30 خوابم نبرد :( چشمامو گذاشتم رو هم، 5 دقیقه بعد موبایل ام شروع کرد ویر، ویر کردن. (من که برا 7 کوکش کرده بودم!) کورمال کورمال ورش داشتم دیدم 7 شده. نیم ساعت خوابم رو تمدید کردم. بالاخره پس از تمدید های متوالی 9 و ربع بیدار شدم. رفتم پایین...
-
چای، قهوه، شعر
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1385 01:15
سلام می گن "دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند"، این مَثل، حکایت من و پدرمه :)) اما روح من یه دریاست پره از موج و تلاطم ساحلش تو یی و موجاش خنجرای حرف مردم اگر می خواهید خنجرای حرف مردم قشنگ براتون جا بیفته فیلم "به آهستگی" مازیار میری رو ببینید. همانطور که می بینید، وبلاگم سکته خفیف زده، باید ببرمش مرکز قلب تهران نشون بدم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1385 00:45
/* سلام این پست عین بچه ای که نمی خواد دنیا بیاد. :)) باید صبر کرد و دید که چی می شه. - به زودی در این مکان پست جدید قرار می گیرد. - پذیرش آگهی برای این پست : 09034529559 */
-
ما همه مون پیکانیم
سهشنبه 2 خردادماه سال 1385 01:02
"توی عمرم این قدر مزخرفِ درست نشنیده بودم." "خیابانی بلند می برد او را؛ با رنگ ها و نورها. خیابانی که من نمی شناسمش." - چیِ عشق اینا این قدر استثنایی بود ؟ - تو این دنیا همین که 2 نفر همدیگه رو دوست داشته باشن استثناییه. "به من هیج فرقی نمی کنه، خارج هم بودی بکسلت می کردم." "عشق شمال به راهشه. شمال یعنی نرسیدن" -...
-
Within Attraction
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1385 01:32
سلام - به هیچ عنوان آدم نباید تو رویاهاش زندگی کنه. اصلا آدم برای خودش رویا نسازه راحت تره. به این موضوع یه ذره فکر کنید. ... - قربون خدا برم که ما اگه هزار سال هم عمر کنیم، حکمت یکی از کارهاش رو درک نخواهیم کرد. آن که پر نقش زد این دایره ی مینایی کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد - مرز شوخی و جدی خیلی باریکه. امروز...
-
چشمامو به روت می بندم تا که اشکامو نبینی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 11:31
از کنار هم رد شدیم، نرم و لطیف، سر به زیر و آروم، مثل همیشه. قصه قصه از تو می گم تو که شاه پریونی می تونی مثل یه رویا منو تا عشق برسونی