زندگی جاری ست ...

دست تو فانوس شبه، جادوئی از آغوش ماه از واژه ها طرحی بکش، با هر اشاره هر نگاه

زندگی جاری ست ...

دست تو فانوس شبه، جادوئی از آغوش ماه از واژه ها طرحی بکش، با هر اشاره هر نگاه

نگرانم ...

 

وای به روزی که آبروی آدم به خطر بیوفته ...

 

ان شا الله که خیره.

 

نظرات 16 + ارسال نظر
محمد حسین یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 23:27 http://newave.myblog.ir

بلا به دور!
چی شده؟

...
ان شا الله که خیره.

محمد رضا دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:30

ببین من چی می کشم!
حالا شاید بتونی کمی منو درک کنی!

نگرانم ...

احسان دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:22

سلام
مگه چی شده که اینجوری هم آبروت در خطره هم انشاالله خیره ؟؟؟؟؟؟؟؟

...
ان شا الله که خیره.

تنها دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 18:15

سلام علی عزیز
آبروتونو فقط خودتون می تونید بخرید با روراستی و ...
ان شاء الله که سر بلند و موفق باشید.

سلام
فعلا در خطره.
اگر به مرحله ی ریخته شدن نزدیک شد اون وقت شاید بشه با رو راستی یه کاریش کرد.

محمد معصومی دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 19:04 http://www.donyaboo.blogfa.com

۱)پس برا این بود که ناراحت بودی اونشب... ها؟
تا ته شو خوندم...!!!
۲)اسم وبلاگم رو عوض کردم ,تو لینکات درستش کن...

تا ته چی رو خوندی ؟؟؟
نگرانم ...

شمیم دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 22:17 http://haftadohaft.blogfa.com

وای ...

:((

عروسک کوکی چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 http://ninijooneman.blogfa.com

حتما خیره......

بله.

هیلا چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 18:51 http://hilana.blogfa.com

چی بگم . خطر خیر نشنیده بودم.راجع به پست های اخیرم.نمیدانم شما نپسندیدی.یکسر هم اینجا بیا.البته شعرهای این بخش از روی عکس گفته شده که عکسها تو لینک فتو هایکو که کنار صفحه است موجوده.

:))

هیلا چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 18:53

در ضمن قالب بلاگ الهه جان محشره.داستان مداد نوکی هم واقعا عالی بود.خوش به حالت که خواهر داری انهم هم کوچولو هم بزرگ.

انتخاب خود الهه است.
خیلی ممنون.

محمد معصومی چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 22:21 http://www.donyaboo.blogfa.com

تا ته بد بودن حالتو....
(یادته تو چت؟؟؟)

بله.

هیلا پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:31 http://hilana.blogfa.com

با سلام دوباره.من اینجا دیروز ۲ تا پیام نوشتم .دومی انگار نرسیده دوباره مینویسم.قالب وب الهه جان محشره.داستان مداد نوکی هم فوق العاده بود.از طرف من رویش را ببوس و بگو خوشبحالش که برادری مثل تو دارد.در ضمن ممنون که سر زدی و هایکوها را خواندی و نظر دادی.در ضمن به خودت هم کم لطفی نکن در ثانی من کی باشم که آدمها را قابل یا ناقابل بدانم.سعی کردم عکسها را هم به وب اضافه کنم تا زیاد سردرگمی پیش نیاید.باز هم ممنون

دومی هم رسیده بود.
بزرگوارید.

دو پرنده یک پرواز جمعه 9 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:11 http://2birds.blogsky.com

س ل ا م
خوبین شما ؟؟؟
امیدوارم
می خواستم بگم که من
آپ کردم
منتظر حضور گرم با نظرات پربارتون هستم
منتظرم
سبز و شاد باشی
*** ف ع ل ا ***
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨) ¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨منتظرتم ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*´¨)

راستی در مورد نظری که بهم داده بودی :
می دونی اول ایسنکه منت گذاشتی
دوم اینکه یه جوری یه تلنگور بهم خورد ولی تو هم حق نظر داری دیگه ولی اگه این دفعه این پستم رو نگاه کنی شاید بیشتر بشناسیم....

... جمعه 9 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 14:39

تو سکرت بمونی که کشف نمیشی...

۱۰ از لینک های گیلاسی رو رفتم تا پیدات کردم.

... جمعه 9 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 14:40

من همش از دیشب تا حالا دارم به تو فک میکنم..

از چه لحاظ ؟

حتما داری تو دلت می گی :

به تو فکر می کنم گر می گیرم از خوشی
مثل یک رنگین کمون وسط جمعه کشی

... جمعه 9 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 14:41

در ضمن خودت بدتری...

:)

مونا یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 23:24

سلام...:) ....همون الهه کوچولو؟می نویسه؟ چه خوب!

بله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد