زندگی جاری ست ...

دست تو فانوس شبه، جادوئی از آغوش ماه از واژه ها طرحی بکش، با هر اشاره هر نگاه

زندگی جاری ست ...

دست تو فانوس شبه، جادوئی از آغوش ماه از واژه ها طرحی بکش، با هر اشاره هر نگاه

خانومی ...

سلام

 

هر جا می ریم تابلوییم :)

 

جمعه با 16 تا از بچه های دانشگاه رفتم آبشار سنگان. صبح اول صبح دوستان تو ده سنگان شروع کردن آواز خوندن. کل ده از خواب بیدار شدن :)  و عده ای از مردمانی که در کوچه بودن تو گوش هم می گفتن اینجا رو با دربند اشتباه گرفتن.

مسیر خیلی زیبا بود و پر بود از گلهای بهاری و درختان سر سبز.

 

خود آبشار چی بود! آب از اون بالا می ریخت می خورد رو سنگها و قطرات ریزش می خورد تو صورت ما.

 

کنار آبشارناهار خوردیم و یه ساعت مافیا بازی کردیم. (من رییس پلیس بودم (از بس پلیس شدم) و آخر کار هم زرشک بدترین بازیکن را گرفتم. :)

 

توی راه برگشت کلی عکس انداختیم. غلامرضا 2 تا عکس از من انداخت یکی با آبشار یکی با کوه.

(یکی از دوستان گفت حالا ببینید کدوم بزرگتره – فرداش هم که عکس ها رو می دیدیم محمد گفت عکس تبلیغاتیه  و شمیم گفت این جور عکس ها رو فقط رضا معطریان می تونه بندازه و ... خوش تیپیو هزار درد سردیگه :"> )

 

اما اصل تابلو بودن اینجا ست:

 

امروز با 15 تا از رفقای قدیم رفتیم استخر. بعد کلی شلوغ کردن تو سونا خشک و جکوزی، رفتیم تو استخر تو 1.5 متری زوو (کبدی) بازی کردیم !!!

کل ملت مونده بودن بابا این سیبیل کلفتا چرا اینطورین.

 

تیم ما خیلی قوی بود ولی تیم مقابل خیلی جرزن بودن و هی تا می دیدن دارن می بازن می ریختن وسط می گفتن از اول :(مخصوصا حسین خیلی ناخالص بود، تا خودش می سوخت می گفت بازی پات! از اول)

 

بعد بازی هم معلم راهنمای سال دوم دبیرستان مون رو دیدیم که اومده استخر. رفتیم روز معلم رو بهشون تبریک گفتیم و بعنوان هدیه کلی بهشون آب پاشیدیم :)

 

خانومی! چشماتو وا کن

خانومی! منو نگاه کن
نظرات 9 + ارسال نظر
امیر چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:29 http://7abad.blogsky.com

سلام علی آقا .
خانومی مثل نبات خانومی شوکولاته خانومیD:
علی خان اگه با تبادل لینک موافق بودی بهم بگو.

...

تنها چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 11:50

سلام
حالا این عنوان و این بیت ترانه ی اخری چه ربطی داشت به
بقیه ی پست؟

=))

سلام

هیچ ربطی نداشت !!!

محمد رضا چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 15:45 http://www.teshneyebaran.blogfa.com

علیرضا جون شرمنده بازم سوتی دادی { خنده ... خنده...قهقهه } اومدی تلافی کنی و حسن نیت منو با سوء نیت جواب بدی سوتی دادی خوشگل{ چشمک} نوشتی حس رو به نویسنده منتقل کنی در حالیکه باید می نوشتی حس رو به خواننده { بوس} { بوس}

برای این که حسن نیت مو ثابت کنم :

دعوا، دعوا، دعوا
سر کره و مربا

=))

سارا جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:23 http://adamaka.blogsky.com

علی جان سلام
علی علی علی..خوبه؟
آره عزیزم دقیقا" منظورم همین قرص بود که تو گفتی...خیلی باهوشی
به خاطر تو در پست بعدیم از شعرام می نویسم و همشو به تو تقدیم می کنم.به خود خود خودت..چطوره؟؟؟
شما غریبه نیستی هر وقت اومدی قدمت رو چشمای خودم نه...وبلاگم
در هر حال دوست خوبی هستی
بازم بیا پیشم
منم میام
یه سوال فنی:چرا آدرس وبلاگتو نمی نویسی(عصبانی)


..............................



^^^^^^^^^^^################^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^#####################^^^^^^^^^^
^^^^^^######^^^^^^^^^^^^^######^^^^^^^^
^^^^^#####^^^^^^^^^^^^^^^^^######^^^^^^
^^^^####^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^#####^^^^^
^^^####^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^#####^^^^
^^####^^^^^####^^^^^^^^^###^^^^^###^^^^
^^###^^^^^######^^^^^^^###^^^^^^####^^^
^####^^^^^######^^^^^^###^^^^^^^^###^^^
^###^^^^^^^####^^^^^^###^^^^^^^^^####^^
^###^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^###^^
^###^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^###^^
^###^^^^##^^^^^^^^^^^^^^^^^##^^^^^###^^
^###^^^^###^^^^^^^^^^^^^^^^##^^^^####^^
^####^^^^###^^^^^^^^^^^^^^###^^^^###^^^
^^###^^^^####^^^^^^^^^^^####^^^^####^^^
^^####^^^^#####^^^^^^^#####^^^^^###^^^^
^^^####^^^^###############^^^^#####^^^^
^^^^####^^^^^###########^^^^^#####^^^^^
^^^^^#####^^^^^^^^^^^^^^^^^######^^^^^^
^^^^^^#########################^^^^^^^^
^^^^^^^^#####################^^^^^^^^^^




...............

این ۳ بار تکرار رو نفهمیدم

توهم!!!

اون وقت من گُر می گیرم از خوشی ( گُر گرفتن از خوشی رو توی یه شعر خونده بودم الان شاعرش یادم نیست)

:))

همین طوری نمی نویسم (قطعا می شناسی - بعدش هم اگه علی آقایی هست که بعد من اومده و اون هم نظر میده اون باید یه چیزی بنویسه که از من متمایز شه - بالاخره من تو بخش نظرات شما حق آب و گل دارم:)) باشه می نویسم)

سارا جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:25 http://adamaka.blogsky.com

باور می کنی شهر من استخر بانوان نداره
منم عاشق شنام
و باید برای شنا برم آبادان که نیم ساعت راهِ

....................................

پس اگه دوباره رفتی جای منم شنا کن

خوب خوبه دیگه :) - ما هم اینجا باید نیم ساعت تو شهر بریم تا برسیم به استخر (شنیده بودم تو انگلیس شهر ها خیلی بهم نزدیکه :)

چشم. (من حرفم حرفه - این دفعه رفتم ۲۰ تا عرض به جای شما شنا می کنم.)

شمیم جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 22:21 http://haftadohaft.blogfa.com

من کی گفتم خوش تیپی؟ O:

مگه من گفتم تو گفتی ؟

در ضمن همه می دونن سلیقه تو در چه حدیه !!!‌
(هر کی تو بهش بگی خوش تیپ باید بره خودکشی کنه)

محمد رضا شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:23 http://www.teshneyebaran.blogfa.com

حیف که مربا ها تموم شده { چشمک}
اگه گفتی چی مونده؟؟؟

در ضمن جواب قشنگی به شمیم دادی . اگه کمک خواستی رو منم حساب کن!!! { چشمک} { بوس}

خیلی شکمویی!!! حتی تو دعوا. (همه ی کره مربا ها رو تو خوردی و من نون خالی)
مگه تو می ذاری چیزی هم بنمونه ؟!

نه بابا من خود من هم زیادی ام برای شمیم کشی. (الهه رو بفرستم بسه)

محمد حسین پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 18:25 http://newave.myblog.ir

ای جر زن !
اون دفعه ای که من گرفتمت و سوختی خیلی حال داد
سنگان دوره چی شد؟

=))))))))))))))))))))))))))))))))))
این که من ته جر زنم توش حرفی نیست ولی یادم نمی یاد تا حاا تو زوی آبی خاکی هوایی و ... کسی تونسته باشه منو بگیره

حسین.ج گفت بندازیم تابستون(قرار شد تو خرداد برنامه سنگین نذاریم تا دوستان به درسشون برسن) اگه چند تا پایه پیدا شد هر وقت بگی من پایه همین طوری رفتنم. (‌تو اونی که با بچه های دانشگاه رفتیم راهنما من بودم)

مجید دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 15:16 http://mjid351.persianblog.com

خیلی خاطراتتون جالبه پس عکس های آبشارتون کو؟؟

مرسی

عکس زیاد دارم ولی حجمش زیاده

(راستی من برای دادن آدرس دقیق به راننده مینی بوس تو گوگل سرچ کردم و اتفاقا از رو وبلاگ شما آدرس دادم - البته الان آدرس وبلاگتون رو غلط نوشتید درستش اینه http://majid351.persianblog.com :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد