زندگی جاری ست ...

دست تو فانوس شبه، جادوئی از آغوش ماه از واژه ها طرحی بکش، با هر اشاره هر نگاه

زندگی جاری ست ...

دست تو فانوس شبه، جادوئی از آغوش ماه از واژه ها طرحی بکش، با هر اشاره هر نگاه

تو که شاهِ پریونی

 

«سرمه »


سرمه می
کشی به چشمات، لحظه شاعرانه می شه
زخمه می زنی به سازم، زخم من ترانه می شه
قصه قصه از تو می
گم، تو که شاهِ پریونی
می
تونی مثل یه رویا، منو تا عشق برسونی

وقتشه که از حضورت، رگ قصه خون بگیره
وقته انهدام بغضه، بذار گریمون بگیره
ناامیدم نکن از عشق، من که پای تو شکستم
مثل من باش مثل من که، ساده مثل کف دستم
مثل من باش، مثل آینه، به همین ترانه خو کن
شب شکن باش، مثل مهتاب، شب به شب ستاره رو کن

 

شاعر : داریوش شهریاری

 

همین شعر وصف حال امروز من بود. چیز دیگری لازم نیست بنویسم.

 

... لحظه شاعرانه میشه.

... بذار گریمون بگیره.

... مثل مهتاب.

ساده مثل کف دستم، ساده مثل کف دستم ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
جاهد چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 00:27 http://1001-nighte.blogsky.com

سلام .
موفق باشی . به منم سر بزن خوشحال میشم

تشکر از لطفت.
دریاست، آسمان ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد