یکی از صحنه هایی که تو زندگی خیلی دوست دارم اون وقتی که می رم پایین چایی بخورم. چایی می ریزم میام می شینم تو هال روی مبل 3 نفره که جلوش یه میزه، چایی رو میزارم رو میز، کنارش هم قندون و نم نم چایی داغ می خورم. اون لحظه رو که می شینم رو مبل خیلی دوست دارم ...
این هفته خیلی بد بود. نه درس خوندم، نه کاری کردم. آخرش هم شد این امتحان آخر هفته که آب بود، ولی 0.5 استاد کردم. خدا رحم کنه، پایان ترم ها تو راهن و من هم بی سواد.
دلم برای کله پاچه ی صبح جمعه تنگ شده!
فردا (جمعه صبح) باید برم دانشگاه برای تحویل پروژه …
آقای رضا صادقی خیلی نازه، واقعا خواننده ی خوبیه. من حال می کنم با آهنگهاش.
بی تو نوایی ندارم سوز صدایی ندارم
بیا تا تو لحظه ی بغض سر روی شونه ات بذارم
سلام
مسافری هستم به مقصد بهشت َ در این سفر به دنبال هم راهی میگردم که همسفر م باشد . همسفری متفاوت از دیگران با تفکر بالا و اهل علم و دانش با کوله باری از معرفت که همراهی ام کند شاید در این سرزمین یافتم
موفق باشی
یه صدای آشنا تو گوش من
می گه آیینه رو بشکن و برو
می گه تا کی می خوای عاشق بمونی
به کسی که بسته پرهای تو رو
راه بیفت غربتو پشت سر بزار
کوله بار غصه ها رو بر ندار ...